نام : ويلهِلم

اطلاعات :

مادربزرگش ملكه انگليس (!)

پدر ويلهم معتقد بود او ، فرمانرواى خطرناكى خواهد شد / عجب پدر عاقلى !!!

نقطه ى ضعف او بازوى چپش بود كه به طور مادرزادى بسيار لاغر و نحيف بود و پادشاه آلمان از اين نقص عضوش خيلى خجالت ميكشيد !

يكى از كارهاى اشتباه او اين بود كه زمانيكه كارگران آلمانى اعتصاب كردند ، ويلهلم به سربازانش گفت : از افرادم انتظار دارم كه حداقل 500 تن را بكشند ! و دستور يورش داد .

تكيه كلام : از همه متنفرم (!)

جمله اى كه هيچگاه به زبان نياورد : بيا مشكلمان را با خونسردى حل كنيم (مثل خودم  )



تاريخ : دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:پادشاه آلمان , جنگ جهانى اول و,,,, | 11:12 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

با سلام 


این مطلب رو از مجله روزهای زندگی کپی کردم

بازیکنان به ترتیب به سوالات زیر پاسخ داده اند

1-بهترین روز سال 91

2-بدترین روز سال 91

3-یک شایعه عجیب

سید مهدی رحمتی 

1-تولد فرزندم عطا

2-باخت به ازبکستان

3-عمران زاده سوپراستار سینمای ایران

خسرو حیدری

1-صدرنشینی استقلال

2-حذف از لیگ قهرمانان

3-خسرو حیدری به پرسپولیس پیوست

جواد نکونام


1-پیروزی مقابل کره با گل خودم

2-باخت برابر لبنان

3-نکونام از کودکی استقلالی نبود


آرش برهانی


1-رکورد گلزنان استقلال را شکستم

2-شکست مقابل سایپا

3-پرسپولیس در کورس قهرمانی


حنیف عمران زاده


1-همه روزهایم خوب بود

2-حذف از لیگ قهرمانان

3-کیانوش رحمتی از فوتبال خداحافظی کرد


ایمان موسوی


1-گلزنی برای استقلال برابر المینیوم

2-روز بد نداشتم

3-شایعه ای نیست


کیانوش رحمتی


1-بازگشتم به میادین

2-جراحی پایم مصدومیت طولانی

3-آبی و قرمز خصوصی شدند


هاشم بیک زاده


1-بازگشت به استقلال

2-خط خوردن از تیم ملی

3-عمران زاده به ستارگان جهان دعوت شد


سیاوش اکبرپور


1-قرار داد با استقلال

2-بازی نکردن در دربی به خاطر مصدومیت

3-استقلال قهرمان نمی شود


عباس محمد رضایی


1-پیوستن به استقلال

2-باخت به ازبکستان

3-پرسپولیس قهرمان آسیا شد                                                                                                              

دوستان شما از حرف کی بیشتر خوشتون اومد؟ من که بیشتر از شایعه آرش خوشم اومد یعنی سلطان جزغاله کردن لنگه آرش خخخخخخخخخ  تا آپ بعدی بای اس اسی ها



تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, | 5:19 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

یه امریکاییه میخواد حال اردبیلیه رو بگیره میبرتش امریکا بهش میگه زمین رو بکن اونم میکنه بعد از ده متر کندن میرسن به یه سیم . امریکاییه میگه این یعنی ما صد سال پیش تلفن داشتیم ترکه میگه حالا تو بیا بریم اردبیل. اونجا بهش یه بیل میده میگه بکن صد متر میکنن به هیچی نمیرسن ترکه میگه این یعنی ما صد سال پیش موبایل داشتیم.
.

.

.

.

.

عوارض جانبی بعد از یک شکست عشقی چیه ؟
در آوردن گوشی از حالت سایلنت !
نبردن گوشی به دستشویی و حمام !
از رمز درآوردن اینباکس گوشی !
... پاک کردن آثار جرم !
خواب راحت …
زندگی راحت …
آرامش همراه با گریه !
تموم نشدن شارژ ایرانسل بعد 6 ساعت !

.

.

.

.

تلویزیون داره سیرک نشون میده که چهارتا گاو میان از رو طناب میپرن و میرن!
مامانم یه نگاه به تلویزیون میندازه و بعدش یه نگاه به من!
میگه : اینا گاو تربیت کردن ما هنوز تو تربیت تو موندیم...

.

.

.

.

.

یه روز یكي شکر می خره برای اینکه مورچه نخوره روش می نویسه نمک 

.
.

.

.
طرف قاضی میشه بهش میگن حکم کن، میگه پیک!

.

.

.

.

.
جهت با شکوه تر شدن نماز جمعه قزوین، سوره بقره به سجده اضافه شد !!!

.

.

.

.

از يارو می‌پرسن: قبله کدوم طرفه؟ میگه: کجا بهتون آدرس دادن؟

.

.

.

.

و...



تاريخ : پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, | 8:14 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

 

کشتی آزاد ایران در مسابقه های قهرمانی جهان

از سال 1951 که مسابقه های کشتی آزاد قهرمان جهان پایه گذاری شده است، تیم ملی کشتی آزاد ایران به جز در چهار دوره همواره حضوری فعال و بعضاً موفقیت آمیز داشته است. ایران در سالهای 1961، 1965، 1998 و 2002 موفق به کسب مقام قهرمانی جهان شده و در سی و پنج دوره حضور 109 مدال (40 مدال طلا، 37 نقره و 32 برنز) کسب نموده است که از لحاظ مرغوبیت مدال در مکان دوم برترین کشورهای تاریخ این رقابت ها قرار دارد.

دوره اول (1951، هلسینکی- فنلاند)
 

    در اولین حضور محمود ملاقاسمی در وزن اول و غلامرضا تختی در وزن ششم صاحب مدال نقره شدند و مهدی یعقوبی در وزن دوم و عبدالله مجتبوی در وزن پنجم مدال برنز بر گردن آویختند. تیم ما با این چهار مدال به عنوان سوم جهان دست یافت.

دوره دوم (1954، توکیو- ژاپن)
 

    در مسابقات جهانی 1954، اولین مدال های طلای کشتی ایران به دست آمد. مرحوم جهانبخت توفیق و عباس زندی دو مدال طلای با ارزش کسب نمودند و مرحوم محمد علی فردین هم موفق به کسب یک مدال نقره شد. با این دو طلا و یک نقره، تیم ایران عنوان دوره پیش را تکرار کرد.

 دوره سوم (1957، استانبول- ترکیه)
 

    شادروان غلامرضا تختی با صعود به فوق سنگین (87+) نتوانست موفقیتهای گذشته را تکرار کند و خیلی زود حذف شد. در عوض مرحوم نبی سروری کشتی گیر جوان آن زمان ایران فاتح مدال طلای وزن ششم و ستاره مسابقات شد. حسین ملاقاسمی هم که برای نخستین بار دو بنده تیم ملی کشتی آزاد را به تن کرده بود در وزن سوم صاحب گردن آویز نقره شد. برای سومین بار پیاپی تیم ایران بر سکوی سوم جهان قرار گرفت.

 دوره چهارم (1959، تهران- ایران)
 

    در حالیکه در سه دوره گذشته سه عنوان سومی برای ایران به دست آمده بود، انتظار می رفت با وجود میزبانی مسابقات تیم ملی موفق تر باشد ولی با دو مدال طلای تختی و امامعلی حبیبی و عنوان پنجمی نبی سروری (قهرمان جهان در سال 1957)، ایران به مقام چهارم جهان نزول کرد.

- دوره پنجم (1961، یوکوهاما- ژاپن)
 

    با شکوه ترین حضور ایران در تاریخ مسابقات کشتی  آزاد قهرمانی جهان در یوکوهاما رقم خورد. تیم ایران که ترکیبی از باتجربه ها و جوان ها بود توانست با پنج مدال طلای محمد ابراهیم سیف پور، محمدعلی صنعت کاران، امامعلی حبیبی، منصور مهدی زاده و غلامرضا تختی و یک نقره مرحوم نصرالله سلطانی نژاد در کنار برنز حمید توکل به مقام قهرمانی جهان دست یابد.

 دوره ششم (1962، تولیدو- ایالات متحده)
 

    تیم ما در تولیدو، اقتدار یوکوهاما را نداشت و با کسب دو مدال طلا توسط امامعلی حبیبی و منصور مهدی زاده و دو مدال نقره محمد خادم از غدی و غلامرضا تختی به مقام سوم جهان رسید. تختی در فینال با الکساندر مدوید جوان کشتی گرفت و مساوی کرد ولی به علت 200 گرم اضافه وزن نسبت به حریف، بازنده شد.

دوره هفتم (1963، صوفیه- بلغارستان)
 

    در غیاب امامعلی حبیبی و غلامرضا تختی، تیم ایران تنها به یک مدال نقره (ابراهیم سیف پور) و یک مدال برنز (منصور مهدی زاده) دست یافت  و به عنوان پنجم جهان رسیدند. عبدالله موحد که برای نخستین بار در مسابقات جهان حضور یافته بود به مقام ششم مشترک رسید.

 دوره هشتم (1965، منچستر- انگلستان)
 

    تیم ایران در حضور تمامی بزرگان کشتی جهان، برای دومین بار قهرمان جهان شد. این در حالی بود که پیش از سفر امید چندانی به موفقیت این تیم وجود نداشت. با این حال، کشتی گیران تیم ما با تمام قدرت جنگیدند که حاصل آن سه مدال طلای موحد، سیف‌ پور و مهدی زاده و دو مدال نقره صنعت کاران و محمدعلی فرخیان بود. تختی در این دوره هم غایب بود.

 دوره نهم  (1966، تولیدو- ایالات متحده)
 

    شادروان تختی برای آخرین بار به میدان رفت، اما پس از پیروزی بر کشتی گیری از مجارستان به دلیل دو باخت پیاپی به الکساندر مدوید و احمد آئیک حذف شد. تیم ایران که با دگرگونی به مسابقات تولیدو رفته بود، تنها یک مدال طلا توسط عبدالله موحد بدست آورد تا در کنار سه مدال برنز حسین تهامی، ابوطالب طالبی و ابوالفضل انوری، در مکان چهارم جهان قرار گیرد.

دوره دهم (1967، دهلی نو- هند)
 

    در این دوره، ابوطالب طالبی یک بار دیگر در وزن دوم مدال برنز گرفت و در وزن چهارم عبدالله موحد برای سومین سال پیاپی قهرمان جهان شد. بقیه کشتی گیران ایرانی بی مدال ماندند و تیم ایران با یک پله صعود نسبت به دوره قبل در مکان سوم جهان ایستاد.

 دوره یازدهم (1969، ماردل پلاتا- آرژانتین)
 

    از این سال،‌مسابقه های کشتی از 8 وزن به 10 وزن ارتقاء یافت و برای نخستین بار وزنهای 48 و 100+ کیلوگرم ایجاد شد. تیم ایران توانست طبق مقررات جدید نسبتاً موفق عمل کند. ابراهیم جوادی در 48 کیلو و عبدالله موحد در 68 کیلو صاحب مدال طلا شدند. محمد قربانی در 52 کیلو و شمس الدین سیدعباسی در 62 کیلو به مدال نقره رسیدند و ابوطالب طالبی در 57 کیلو و ابوالفضل انوری در 100+ کیلو صاحب گردن آویز برنز شدند. در چهار وزن دیگر کشتی گیران ما از کسب امتیاز بی نصیب ماندند تا علی رغم کسب 6 مدال، ایران پس از شوروی و ایالات متحده در مکان سوم جهان بایستد.

دوره دوازدهم (1970، ادمونتون- کانادا)
 

    از لحاظ کسب مدال طلا نسبت به سال قبل موفق تر بودیم. ابراهیم جوادی طلای خود در 48 کیلو را تکرار کرد. شمس الدین سیدعباسی این بار با شایستگی بر سکوی نخست ایستاد و عبدالله موحد ششمین طلای پیاپی خود را تصاحب نمود تا جاودان شود. علاوه بر سه مدال طلا، محمد فرهنگ دوست در وزن 74 کیلوگرم مدال نقره گرفت و محمد قربانی هم در وزن 52 کیلو برنده مدال برنز شد. ایران مانند دوره پیش پس از شوروی و ایالات متحده بر سکوی سوم جهان قرار گرفت.

دوره سیزدهم (1971، صوفیه- بلغارستان)
 

    صوفیه برای عبدالله موحد و کشتی ایران میعادگاهی تلخ بود. قهرمان شش ساله جهان و المپیک فقط با یک باخت به کیکووادا از ژاپن در مکان چهارم قرار گرفت. ابراهیم جوادی باز هم طلا گرفت. محمد قربانی این بار موفق تر ظاهر شد و به مدال طلا دست یافت. شمس الدین سیدعباسی و محمد فرهنگ دوست به ترتیب صاحب نشان نقره و برنز شدند تا علی رغم ناکامی طلایی ترین قهرمان ایران، همچنان در مکان سوم جهان باقی بمانیم.

دوره چهاردهم (1973، تهران- ایران)
 

    تهران پس از سال 1959، برای دومین بار میزبان آزادکاران جهان شد. هرچند در این مسابقات سه مدال طلا و یک برنز کسب کردیم ولی پس از شوروی در مکان دوم جهان قرار گرفتیم. ابراهیم جوادی که از 48 کیلو به 52 کیلو آمده بود اولین طلایی تیم ایران بود. محسن فرح وشی در 57 کیلو و منصور برزگر در 74 کیلو نیز بر سکوی قهرمانی ایستادند و یک برنز هم توسط محمدرضا نوایی در 62 کیلو بدست آمد.

دوره پانزدهم (1974، استانبول- ترکیه)
 

    به علت برگزاری بازیهای آسیایی به میزبانی ایران، با صلاحدید مسئولان وقت فدراسیون کشتی ایران، تیم اول ایران در بازیهای آسیایی و تیم دوم در مسابقات جهانی استانبول شرکت داده شدند که در استانبول تنها رمضان خدر در 57 کیلو یک مدال نقره گرفت و تیم ایران با سقوطی کامل در رده هفتم جدول رده بندی قرار گرفت.

دوره شانزدهم (1975، مینسک- شوروی)
 

   برخلاف دوره پیش این بار تیم اصلی ایران در مسابقات جهانی حضور یافته بود ولی مانند دوره قبل تنها یک مدال نقره حاصل شد که نتیجه تلاش منصور برزگر در 74 کیلو بود. در جدول رده بندی امتیازها هم با یک پله سقوط در مکان هشتم جهان قرار گرفتیم.

دروه هفدهم (1977، لوزان- سوئیس)
 

    ناکامی دوره های قبل و المپیک 1976 مونترال یک بار دیگر تکرار شد. منصور برزگر تنها ناجی ایران از سقوط کامل بود که باز هم مدال نقره گرفت. در این سال ما در مکان ششم جهان قرار گرفتیم.

دوره هجدهم (1978، مکزیکوسیتی- مکزیک)
 

    با انتصاب مجدد سیدمحمد خادم به عنوان رئیس فدراسیون کشتی ایران که کارآمدترین فرد در این پست محسوب می شد، کشتی ایران جانی دوباره گرفت و توانست تا رده سوم جهان صعود نماید. در این دوره هر چند صاحب طلا نشدیم ولی دو مدال نقره توسط محمدحسین محبی در 74 کیلو و رضا سوخته سرایی در 100+ کیلو کسب نمودیم. محمد بزم آور در 48 کیلو و محمد رضایی در 62 کیلو هم دو مدال برنز کسب کردند.

دوره نوزدهم (1979، سان دیه گو- ایالات متحده)
 

    به دلیل وقوع انقلاب اسلامی و قطع ارتباط سیاسی با ایالات متحده، برای نخستین بار تیم ملی کشتی آزاد ایران در مسابقات جهانی حضور نیافت. البته 12 داور ایرانی در رقابت ها حضور داشتند. سال بعد هم که المپیک 1980 در مسکو برگزار گردید با تحریم المپیک توسط ایران، کشتی گیران هم از حضور در این مسابقه باز ماندند.

دوره بیستم (1981، اسکوپیه- یوگسلاوی)
 

    در نخستین حضور ایران پس از پیروزی انقلاب، رضا سوخته سرایی در فوق سنگین به یک مدال نقره دست یافت و در مجموع تیمی ایران در مکان پنجم جهان قرار گرفت.

دوره بیست و یکم (1982، ادمونتون- کانادا)
 

    پس از 12 سال یک بار دیگر شهر ادمونتون میزبان کشتی گیران جهان بود. در این رقابت ها علی رغم اینکه تیم ایران از چهره های مستعد و با تجربه ای همچون بزم آور،‌حسن و حسین محبی، امیر تهرانی و رضا سوخته سرایی بهره می برد، ضعیف ترین نتیجه تاریخ کشتی ایران از لحاظ دریافت مدال رقم خورد و تیم ایران بدون مدال به وطن بازگشت.

دوره بیست و دوم (1983، کی یف- اوکراین)
 

    در حالیکه تیمی بسیار پرامید به مسابقات اعزام شده بود، نتوانست در رقابت ها شرکت نماید. دلیل عدم شرکت تیم هم این بود که در مسابقات کشتی فرنگی،‌که قبل از مسابقه های کشتی آزاد برگزار شده بود، یک کشتی گیر ایرانی به علت عدم اطلاع و آگاهی با حریفی از اسرائیل مبارزه کرد و به پیروزی رسید. به همین دلیل به دستور وزارت امور خارجه  این تیم به ایران باز گردانده شد. در کی یف، قبل از شروع مسابقه ها علیرضا سلیمانی به نفع سوخته سرایی کنار رفت و سوخته سرایی هم که امید زیادی به کسب مدال طلا داشت نتوانست در رقابت ها حضور یابد.

دوره بیست و سوم (1985، بوداپست- مجارستان)
 

    تیم ایران پس از ناکامی و دوری چند ساله بار دیگر قدم به رقابت های جهانی نهاد. (المپیک 1984 لس آنجلس توسط ایران تحریم شده بود.) مجید ترکان در 48 کیلو به مدال نقره رسید. محمدحسن محبی نیز که در 90 کیلو به همین مقام رسیده بود، در هنگام نواخته شده سرود آمریکا (در این وزن بیل شر از ایالات متحده به مقام قهرمانی رسیده بود.) به صلاحدید هیأت سرپرستی ایران از سکو پائین آمد و همین امر موجب محرومیت وی و پس گرفتن مدالش از سوی فیلا شد. علیرضا سلیمانی هم که قرار بود برای کسب مقام پنجمی با کشتی گیر آلمان شرقی روبرو شود به نشانه اعتراض دست داور بلغاری مسابقه را پیش از مسابقه بالا برد تا او نیز با محرومیت روبرو شود. با محرومیت این دو کشتی گیر تیم ایران به بدترین مقام تاریخ کشتی خود رسید و در مکان سیزدهم جهان قرار گرفت.

دوره بیست و چهارم (1986، بوداپست- مجارستان)
 

    مجارستان برای دومین سال متوالی میزبان مسابقات جهانی شد. از آنجا که تیم کشتی ایران سه هفته قبل از آن در بازیهای آسیایی سئول شرکت کرده بود، دبیرکل وقت کمیته ملی المپیک در یک تصمیم عجیب دستور به عدم شرکت تیم ملی در مسابقه های جهانی داد تا سومین غیبت ایران در این رویداد شود.

دوره بیست و پنجم (1987، کلرمون فران- فرانسه)
 

    تیم کشتی آزاد ایران به بهانه عدم صدور روادید از سوی سفارت فرانسه در تهران در مسابقات حضور نیافت.

دوره بیست و ششم (1989، مارتینی- سوئیس)
 

    برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کشتی آزاد ایران صاحب نشان طلای جهان شد. علیرضا سلیمانی در وزن 130 کیلوگرم توانست نوار پیروزی های قهرمانان شوروی در این وزن را پاره کند. وی در فینال بوریس بامگارتنر قهرمان جهان از ایالات متحده را 4-3 مغلوب کرد. مجید ترکان در 52 کیلو و عسکری محمدیان در 57 کیلو مدال برنز و نقره گرفتند. نتایج قابل قبول کشتی گیران ایران، مقام پنجمی جهان را به همراه داشت.

دوره بیست و هفتم (1990، توکیو- ژاپن)
 

    از این سال، محمدعلی صنعت کاران به عنوان نایب رئیس فدراسیون کشتی و منصور برزگر به عنوان سرمربی تیم ملی مشغول به کار شدند. در اولین حضور جهانی تیم جدید،‌ مجید ترکان به مدال طلای 52 کیلو رسید و امیررضا خادم در 74 کیلو و محمدحسن محبی در 90 کیلو به مدال برنز رسیدند. تیم ایران با یک پله صعود به مقام چهارم جهان رسید.

دوره بیست و هشتم (1991، وارنا- بلغارستان)
 

    تیم ایران با ترکیبی از جوانان و با تجربه ها توانست به مقام سوم جهان دست یابد تا باز هم در میان بزرگان کشتی آزاد جهان قرار گیرد. امیررضا خادم با شکست کنی ماندی قهرمان المپیک 88 و جهانی 89 به مقام قهرمانی وزن 74 کیلوگرم رسید. اویس ملاح هم در 57 کیلو مدال برنز گرفت. علیرضا سلیمانی هرچند محمود دمیر از ترکیه را شکست داد ولی به عنوانی بهتر از چهارمی دست نیافت.

دوره بیست و نهم (1993، تورنتو- کانادا)
 

    در این رقابت ها که بصورت تک حذفی برگزار گردید، امیررضا خادم در کمال ناباوری در برابر حریف مجاری خود ضربه فنی و حذف شد. رسول خادم هم که در 100 کیلوگرم حضور یافته بود خیلی زود از دور رقابت ها کنار رفت. عباس جدیدی که توانسته بود مخاربک خادارتسف دارنده 7 مدال طلای جهان و المپیک را مغلوب سازد و در نهایت به مدال طلا برسد، به علت مثبت بودن آزمایش دوپینگش محروم شد. اکبر فلاح تنها چهره طلایی تیم ما بود که توانست در 68 کیلوگرم بر سکوی نخست جهان قرار گیرد. غلامرضا محمدی هم که برای نخستین بار در رقابت های جهانی حضور یافته بود با شکست در برابر والنتین یوردانف به مدال نقره رسید و تیم ایران در مجموع هفتم شد.

دوره سی ام (1994، استانبول- ترکیه)
 

    در این دوره- تیم ایران تنها با اختلاف چهار امتیاز از کسب عنوان قهرمانی جهان بازماند و پشت سر تیمهای ترکیه، روسیه و کوبا قرار گرفت. ترکها با بهره گیری از میزبانی و لطف داوران به مقام قهرمانی رسید. در استانبول، رسول خادم با غلبه بر مخاربک خادار تسف و ملوین داگلاس به مدال طلا دست یافت. محمد طلایی با شکست در برابر پوئوتو از کوبا نایب قهرمان شد. غلامرضا محمدی در 52 کیلو و بهروز یاری در 74 کیلو مدال برنز گرفتند.

دوره سی و یکم (1995، آتلانتا- ایالات متحده)
 

    رسول خادم یک بار دیگر با شکست خادارتسف قهرمان جهان شد. غلامرضا محمدی و اکبر فلاح به مدال نقره رسیدند و عباس جدیدی یک مدال برنز کسب کرد تا تیم ایران پس از سال 1973 بار دیگر نایب قهرمان جهان شود.



دوره سی و دوم (1997، کراسنویارسک- روسیه)
 

     تیم ایران با مربیگری امیررضا خادم پس از سالها توانست صاحب دو مدال طلا شود. محمد طلایی در 58 کیلو و عباس حاج کناری در 63، قهرمان جهان شدند و علیرضا حیدری در 85 کیلو به مدال برنز رسید و تیم ما در رده سوم جهان قرار گرفت.

دوره سی و سوم (1998، تهران- ایران)
 

    پس از 23 سال انتظار یک بار دیگر قهرمان جهان شدیم. علیرضا دبیر، علیرضا حیدری و عباس جدیدی طلایی‌های تیم ایران بودند. عباس حاج کناری و رسول خادم به مدال نقره رسیدند و غلامرضا محمدی روی یک غافلگیری از دریافت طلا بازماند و صاحب مدال برنز شد. تیم ایران با اختلاف 10 امتیاز بر قهرمانی جلوس کرد.

دوره سی و چهارم (1999، آنکارا- ترکیه)
 

    یک سال پس از کسب عنوان قهرمانی جهان، تیم ایران نه تنها مدال طلایی کسب نکرد بلکه با سه پله سقوط در رده چهارم جهان ایستاد. برای ایران، علیرضا دبیر و علیرضا حیدری مدال نقره گرفتند و عباس جدیدی صاحب نشان برنز شد.

دوره سی و پنجم (2001، صوفیه- بلغارستان)
 

    مسابقات سال 2001 ابتدا قرار بود در نیویورک برگزار شود که به علت وقوع حوادث 11 سپتامبر با سه ماه تأخیر در صوفیه بلغارستان برگزار شد. همانند دوره پیش دست ما از طلا کوتاه ماند. 3 مدال نقره که توسط علیرضا دبیر (قهرمان المپیک 2000 سیدنی)، بانک نورزاد و امیر توکلیان به دست آمد و عنوان سوم تیمی دستاورد ما از این رقابت ها بود.

دوره سی و ششم (2002، تهران- ایران)
 

    به فاصله چهار سال یک بار دیگر تهران میزبان کشتی گیران آزادکار جهان شد. همانند سال 1998 تیم ایران بالاتر از روسیه به مقام قهرمانی جهان رسید، البته این بار برخلاف آن سال تنها یک مدال طلا کسب شد. مهدی حاجی زاده کشتی گیر جوان مازندرانی با اجرای کلکسیونی از فنون کشتی در مبارزاتش به مقام قهرمانی رسید. علیرضا دبیر و علیرضا حیدری دوم شدند و مجید فدایی و محمد طلایی بر سکوی سوم جهان ایستادند.

دوره سی و هفتم (2003، نیویورک- ایالات متحده)
 

    شهر نیویورک که در سال 2001 میزبانی را از دست داده بود دو سال بعد عهده دار این مسئولیت شد. تیم ایران که برای دریافت روادید راه پر پیچ و خمی را پیموده بود با تیمی خسته در مسابقات حضور یافت و باز هم نتوانست از عنوان قهرمانی سال قبل خود دفاع کند. برای تیم ما علیرضا حیدری به مدال نقره دست یافت. محمد اصلانی و علیرضا رضایی هم بر سکوی سوم جهان ایستادند.

دوره سی و هشتم (2005، بوداپست - مجارستان)

سی و هشتمین دوره رقابت های کشتی آزاد قهرمانی جهان در بوداپست مجارستان برگزار شد. تیم ملی ایران در حالی قدم به این مسابقات نهاد که هیچ یک از چهره های مدال آور المپیک سال قبل در آن حضور نداشتند. از میان هفت کشتی گیر اعزامی، تنها مهدی حاجی زاده (قهرمان جهان در سال 2002) سابقه شرکت در رقابت های جهانی را داشت. تیم ایران با ترکیب تقی داداشی (55 کیلو)، مراد محمدی (60 کیلو)، مسعود واحدی (66 کیلو)، مهدی حاجی زاده (74 کیلو)، فریدون قنبری (84 کیلو)، امیر مرادی گنجی (96 کیلو) و فردین معصومی (120 کیلو) از بیست و هشت مدال توزیع شده تنها به یک مدال برنز توسط مراد محمدی دست یافت و در رده بندی امتیازی در مکان ششم قرار گرفت که یکی از بدترین نتایج تاریخ کشتی آزاد ایران در مسابقات جهانی محسوب می شود.

دوره سی و نهم (2006، گوانگ ژو - چین)

تیم ملی کشتی آزاد ایران که در دوره قبل تنها به یک مدال برنز توسط مراد محمدی در وزن 60 کیلوگرم دست یافته بود با چند تغییرعازم گوانگ ژو چین شد. چندی قبل از این مسابقات یزدانی خرم جانشین طالقانی در رأس فدراسیون کشتی شده بود و منصور برزگر به عنوان مدیر تیم های ملی در رأس تیم قرار گرفته بود. در این دوره ، مراد محمدی موفق شد با شکست مایک زادیک آمریکایی به مدال طلای وزن 60 کیلوگرم دست یابد. علی اصغر بذری که چندین سال منتظر فرصت برای خودنمایی بود مدال نقره وزن 74 کیلوگرم را از آن خود کرد. رضا یزدانی جوان مازندرانی تیم ملی هم درخشش زیادی از خود نشان داد و تنها با قبول باخت مقابل ساجید ساجیدف (قهرمان جهان) به مدال برنز 84 کیلوگرم دست یافت. علیرضا حیدری کاپیتان با سابقه تیم ملی در 96 کیلوگرم خوب کشتی گرفت ولی به مدالی دست نیافت. فردین معصومی هم در 120 کیلوگرم بر سکوی سوم ایستاد تا تیم ایران با این نتایج به مقام نایب قهرمانی جهان دست یابد.

 

مدال آوران ایران در مسابقات جهانی

تیم ملی کشتی آزاد ایران همواره در مسابقات جهانی جزو مدعیان بوده و تا سال 2007 چهار بار در سال‌های 1961، 1965، 1998 و 2002 بر سکوی قهرمانی جهان ایستاده است. همچنین تیم ایران چهار بار در سال‌های 1971، 1973، 1995 و 2006 عنوان نایب قهرمانی جهان را بدست آورده است و یازده بار در مکان سوم قرار گرفته است.

تاکنون 40 مدال طلا 38 نقره و 33 برنز ره‌آورد ملی پوشان کشتی آزاد ایران در رقابت‌های جهانی بوده است.

همچنین در کشتی فرنگی 16 مدال شامل 5 طلا 4 نقره و 8 برنز در مسابقات جهانی نصیب فرنگی‌کاران ایرانی شده است.

مدال آوران ایران در مسابقات جهانی به شرح زیر هستند:

 

کشتی آزاد:


1951 هلسینکی (فنلاند)

52 کیلوگرم: محمود ملاقاسمی (نقره)

57 کیلوگرم: محمد مهدی یعقوبی (برنز)

73 کیلوگرم: عبداله مجتبوی (برنز)

79 کیلوگرم: غلامرضا تختی (نقره)

سرمربی: صائیم اریکان



1954 توکیو (ژاپن)

67 کیلوگرم: توفیق جهانبخت (طلا)

73 کیلوگرم:‌ محمدعلی فردین (نقره)

79 کیلوگرم: عباس زندی (طلا)

مربیان: کیومرث ابوالملوکی- عبدالحسین فیلی



1957 استانبول (ترکیه)

62 کیلوگرم: حسین ابراهیمیان (نقره)

79 کیلوگرم: نبی سروری (طلا)

سرمربی: حبیب اله بلور



1959 تهران (ایران)

73 کیلوگرم: امامعلی حبیبی (طلا)

87 کیلوگرم: غلامرضا تختی (طلا)

سرمربی: حبیب اله بلور



1961 یوکوهاما (ژاپن)

52 کیلوگرم: نصراله سلطانی نژاد (نقره)

57 کیلوگرم: محمدابراهیم سیف‌پور (طلا)

62 کیلوگرم: حمید توکل (برنز)

67 کیلوگرم: محمدعلی صنعتکاران (طلا)

73 کیلوگرم: امامعلی حبیبی (طلا)

79 کیلوگرم: منصور مهدی‌زاده (طلا)

87 کیلوگرم: غلامرضا تختی (طلا)

سرمربی: حبیب اله بلور



1962 تولیدو (آمریکا)

63 کیلوگرم: محمد خادم (نقره)

78 کیلوگرم: امامعلی حبیبی (طلا)

87 کیلوگرم: منصور مهدی‌زاده (طلا)

97 کیلوگرم: غلامرضا تختی (نقره)

سرمربی: عباس زندی



1963 صوفیه (بلغارستان)

63 کیلوگرم: محمدابراهیم سیف‌پور (نقره)

87 کیلوگرم: منصور مهدی‌زاده (برنز)

مربیان: نبی سروری- علی غفاری



1965 منچستر (انگلیس)

57 کیلوگرم: محمدعلی فرخیان (نقره)

63 کیلوگرم: محمدابراهیم سیف‌پور (طلا)

70 کیلوگرم: عبداله موحد (طلا)

78 کیلوگرم: محمدعلی صنعتکاران (نقره)

87 کیلوگرم: منصور مهدی‌زاده (طلا)

سرمربی: نبی سروری



1966 تولیدو (آمریکا)

57 کیلوگرم: ابوطالب طالبی (برنز)

70 کیلوگرم: عبداله موحد (طلا)

78 کیلوگرم‌: حسین تهامی (برنز)

97+ کیلوگرم: ابوالفضل انوری (برنز)

سرمربی: نبی سروری

مربی: ناصر گیوه‌چی



1967 دهلی نو (هند)

57 کیلوگرم: ابوطالب طالبی (برنز)

70 کیلوگرم: عبداله موحد (طلا)

مربیان: رحمت اله غفوریان- پرویز سیروس پور- منصور رئیسی



1969 ماردلپلاتا (آرژانتین)

48 کیلوگرم: ابراهیم جوادی (طلا)


57 کیلوگرم:‌ ابوطالب طالبی (برنز)

62 کیلوگرم: شمس‌الدین سید عباسی (نقره)

68 کیلوگرم:‌ عبداله موحد (طلا)

74 کیلوگرم: محمد فرهنگ‌دوست (نقره)

سرمربی: علی غفاری



1970 ادمونتون (کانادا)

48 کیلوگرم: ابراهیم جوادی (طلا)

62 کیلوگرم: شمس‌الدین سیدعباسی (طلا)

68 کیلوگرم: عبداله موحد (طلا)

74 کیلوگرم: محمد فرهنگ‌دوست (نقره)

سرمربی: علی غفاری

مربی: پرویز سیروس پور



1971 صوفیه (بلغارستان)

48 کیلوگرم: ابراهیم جوادی (طلا)

62 کیلوگرم: شمس‌الدین سیدعباسی (نقره)

74 کیلوگرم: محمد فرهنگ‌دوست (برنز)

سرمربی: علی غفاری

مربی: پرویز سیروس پور



1973 تهران (ایران)

52 کیلوگرم: ابراهیم جوادی (طلا)

57 کیلوگرم: محسن فرح‌وشی (طلا)

62 کیلوگرم: محمدرضا نوایی (برنز)

74 کیلوگرم: منصور برزگر (طلا)

مربیان: محمدعلی صنعتکاران- منصور مهدی‌زاده



1974 استانبول (ترکیه)

57 کیلوگرم:‌ رمضان خدر (نقره)

سرمربی: نبی سروری

مربی: محمدعلی خسجته‌پور



1975 مینسک (شوری سابق)

74 کیلوگرم:‌ منصور برزگر (نقره)

مربیان: محمدعلی صنعتکاران- پرویز سیروس‌پور



1977 لوزان (سوئیس)

74 کیلوگرم: منصور برزگر (نقره)

مربیان: محمود معزی‌پور- پرویز سیروس‌پور- علی‌اکبر حیدری



1978 مکزیکوسیتی (مکزیک)

48 کیلوگرم: محمد بزم‌آور (برنز)

62 کیلوگرم: محمد رضایی (برنز)

74 کیلوگرم: محمدحسین محبی (نقره)

100+ کیلوگرم: رضا سوخته‌سرایی (نقره)

مربیان: پرویز سیروس‌پور- منصور برزگر- محسن فرح‌وشی



1979 سن‌دیه‌گو (آمریکا)

ایران حضور نداشت



1981 اسکوپیه (یوگسلاوی سابق)

100+ رضا سوخته‌سرایی (نقره)

مربیان: صادق ایمانی- جعفر علیجانی



1982 ادمونتون (کانادا)

ایران مدالی بدست نیاورد

سرمربی: محمود معزی‌پور



1983 کیف (شوروی سابق)

ایران حضور نداشت



1985 بوداپست (مجارستان)

48 کیلوگرم: مجید ترکان (نقره)

90 کیلوگرم: محمدحسن محبی (نقره)

مربیان: محمود معزی‌پور- شمس‌الدین سیدعباسی



1986 بوداپست (مجارستان)

ایران حضور نداشت



1987 کلرمونت فراند (فرانسه)

ایران حضور نداشت



1989 مارتینی (سوئیس)

52 کیلوگرم: مجید ترکان (برنز)

57 کیلوگرم: عسکری محمدیان (نقره)

130 کیلوگرم: علیرضا سلیمانی (طلا)

مربیان: شمس‌الدین سیدعباسی- یداله اعتصامی



1990 توکیو (ژاپن)

52 کیلوگرم: مجید ترکان (طلا)

74 کیلوگرم: امیرضا خادم (برنز)

90 کیلوگرم: محمدحسن محبی (برنز)

سرمربی: منصور برزگر

مربیان: ابراهیم جوادی- محمدرضا نوایی- علی بیات



1991 وارنا (بلغارستان)

57 کیلوگرم: اویس ملاح (برنز)

74 کیلوگرم: امیرضا خادم (طلا)

سرمربی: منصور برزگر

مربیان: ابراهیم جوادی- محمدرضا نوایی- علی بیات



1993 تورنتو (کانادا)

52 کیلوگرم: غلامرضا محمدی (نقره)

68 کیلوگرم: اکبر فلاح (طلا)

سرمربی: منصور برزگر

مربیان: محمد خادم- محمدرضا نوایی- جواد رفوگر



1994 استانبول (ترکیه)

52 کیلوگرم: غلامرضا محمدی (برنز)

57 کیلوگرم: محمد طلایی (نقره)

74 کیلوگرم:‌ بهروز یاری (برنز)

90 کیلوگرم: رسول خادم (طلا)

سرمربی: منصور برزگر

مربیان: محمدرضا نوایی- قدیر نخودچی- رضا سوخته‌سرایی



1995 آتلانتا (آمریکا)

52 کیلوگرم: غلامرضا محمدی (نقره)

68 کیلوگرم: اکبر فلاح (نقره)

90 کیلوگرم: رسول خادم (طلا)

100 کیلوگرم: عباس جدیدی (برنز)

سرمربی: منصور برزگر

مربیان: محسن فرح‌وشی- قدیر نخودچی



1997 کراسنویارسک (روسیه)

58 کیلوگرم: محمد طلایی (طلا)

63 کیلوگرم: عباس حاج‌کناری (طلا)

85 کیلوگرم: علیرضا حیدری (برنز)

مربیان: مجید ترکان- محسن کاوه- پرویز عالی

مدیر فنی: امیررضا خادم



1998 تهران (ایران)

54 کیلوگرم: غلامرضا محمدی (برنز)

58 کیلوگرم: علیرضا دبیر (طلا)

63 کیلوگرم: عباس حاج‌کناری (نقره)

85 کیلوگرم: علیرضا حیدری (طلا)

97 کیلوگرم: عباس جدیدی (طلا)

130 کیلوگرم: رسول خادم (نقره)

مربیان: محسن کاوه- پرویز عالی

مدیر فنی:  امیرضا خادم



1999 آنکارا (ترکیه)

58 کیلوگرم: علیرضا دبیر (نقره)

97 کیلوگرم:‌ علیرضا حیدری (نقره)

130 کیلوگرم: عباس جدیدی (برنز)

سرمربی: محسن فرح‌وشی

مربیان: عسکری محمدیان- جواد رفوگر- تقی اکبرنژاد



2001 صوفیه (بلغارستان)

54 کیلوگرم: بابک نورزاد (نقره)

63 کیلوگرم: علیرضا دبیر (نقره)

69 کیلوگرم: امیر توکلیان (نقره)

مربیان: اکبر فلاح- محسن کاوه- یعقوب نجفی جویباری



2002 تهران (ایران)

60 کیلوگرم: محمد طلایی (برنز)

66 کیلوگرم:‌ علیرضا دبیر (نقره)

74 کیلوگرم: مهدی حاجی‌زاده (طلا)

84 کیلوگرم: مجید خدایی (برنز)

96 کیلوگرم: علیرضا حیدری (نقره)

سرمربی: محمدحسن محبی

مربیان: محسن کاوه- حسن حمیدی



2003 نیویورک (آمریکا)

96 کیلوگرم: علیرضا حیدری (نقره)

120 کیلوگرم: علیرضا رضایی (برنز)

سرمربی: محسن فرح‌وشی

مربیان: محسن کاوه- آیت واگذاری- تقی اکبرنژاد



2005 بوداپست (مجارستان)

60 کیلوگرم: مراد محمدی (برنز)

مربیان: محسن کاوه- عسکری محمدیان- غلامرضا محمدی- امیر توکلیان



2006 کوانگ جو (چین)

60 کیلوگرم: مراد محمدی (طلا)

74 کیلوگرم: علی‌اصغر بذری (نقره)

84 کیلوگرم:‌ رضا یزدانی (برنز)

120 کیلوگرم: فردین معصومی (برنز)

سرمربی: منصور برزگر

مربیان: تقی اکبر نژاد- عزیز واگذاری



2007 باکو (آذربایجان)

84 کیلوگرم: رضا یزدانی (برنز)

96 کیلوگرم: سعید ابراهیمی (نقره)

سرمربی: علیرضا حیدری

مربیان: تقی اکبرنژاد- عزیز واگذاری- بهنام طیبی

 


 

2009 هرنینگ (دانمارک)

66 کیلوگرم: مهدی تقوی (طلا)

74 کیلوگرم: صادق گودرزی (برنز)

120 کیلوگرم: فردین معصومی (نقره)

سرمربی: غلامرضا محمدی

مربیان: محسن کاوه، اسماعیل دنگسرکی، ابراهیم مهربان

تیم ایران با 40 امتیاز سوم شد


 2010 مسکو (روسیه)

60 کیلوگرم: سید مراد محمدی (برنز)

74 کیلوگرم: صادق گودرزی (نقره)

سرمربی: غلامرضا محمدی

مربیان: محسن کاوه، اسماعیل دنگسرکی، ابراهیم مهربان، اکبر دودانگه

تیم ایران با 28 امتیاز چهارم شد

 


 

 

 


کشتی فرنگی

1961 یوکوهاما (ژاپن)

62 کیلوگرم: علیرضا قلیچ‌خانی (برنز)



1966 تولیدو (آمریکا)

63 کیلوگرم: ایرج خورشید‌فر (برنز)



1969 ماردل پلاتا (آرژانتین)

48 کیلوگرم:‌ رحیم علی‌آبادی (نقره)

58 کیلوگرم: فیروز علیزاده (طلا)



1973 تهران (ایران)

52 کیلوگرم: رحیم علی‌آبادی (برنز)



1977 گوتنبرگ (سوئد)

52 کیلوگرم: مرادعلی شیرانی (برنز)



1983 کیف (شوروی سابق)

68 کیلوگرم: محمد بنا (نقره)



1991 وارنا (بلغارستان)

48 کیلوگرم: رضا سیم‌خواه (نقره)



2001 پاتراس (یونان)

54 کیلوگرم: حسن رنگرز (طلا)



2002 مسکو (روسیه)

55 کیلوگرم: حسن رنگرز (برنز)



2005 بوداپست (مجارستان)

55 کیلوگرم: حمید سوریان (طلا)

60 کیلوگرم: علی اشکانی (نقره)



2006 کوانگ جو (چین)

55 کیلوگرم: حمید سوریان (طلا)

84 کیلوگرم: سامان طهماسبی (برنز)



2007 باکو (آذربایجان)

55 کیلوگرم: حمید سوریان (طلا)

84 کیلوگرم: سامان طهماسبی (برنز)

96 کیلوگرم: قاسم رضایی (برنز)


 
2009  هرنینگ (دانمارک)
 
55 کیلوگرم: حمید سوریان (طلا)
74 کیلوگرم: فرشاد علیزاده (برنز)
84 کیلوگرم: حبیب‌اله اخلاقی (برنز)
96 کیلوگرم: امیر علی‌اکبری (برنز)
سرمربی: محمد بنا
مربیان: ناصر نوربخش، جمشید خیرآبادی، ایرج قلاوند
تیم ایران با 39 امتیاز برای اولین بار در تاریخ نایب قهرمان شد

 


 

2010 مسکو (روسیه)

55 کیلوگرم: حمید سوریان (طلا)

96 کیلوگرم: امیر علی‌اکبری (طلا)

سرمربی: محمد بنا

مربیان: جمشید خیرآبادی، ایرج اسفندیاری فر،  رسول جزینی، حمیدرضا اسماعیل‌نژاد

تیم ایران با 22 امتیاز هشتم شد.



تاريخ : پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, | 1:54 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

 ما که با میتی‌کومان و پسر شجاع بزرگ شدیم وای به حال اینایی که دارن با عمو پورنگ و خاله شادونه بزرگ می‌شن



 من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من...! من خودم هستم و يک حس غريب که به صد عشق و هوس مي ارزد... من نه عاشق هستم و نه دلداده به گيسوي بلند و نه الوده به افکار پليد.... من به دنبال نگاهي هستم...! که مرا از پس ديوانگيم مي فهمد





 اگه سهم من از این همه ستاره فقط سو سوی غریبی است , غمی نیست . همین انتظار رسیدن شب برایم کافی است.




در تصاویر حکاکی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچ کس عصبانی نیست هیچ کس سوار بر اسب نیست هیچ کس را در حال تعظیم نمیبینید هیچ وقت در ایران برده داری مرسوم نبوده در بین این صدها پیکر تراشیده شده حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد این آداب اصیلمان است نجابت - قدرت - احترام - مهربانی - خوشرویی




 ادم برفي همينطور كه به افق مينگريست خورشيد را ديد كه در حال طلوع است ناگهان غم غريبي وجودش را فرا گرفت نه از ترس مرگ از اينكه بايد مدتها صبر ميكرد تا دوباره با دستان گرم و مهربان كودكي متولد شود

 دو تا آبادانی به هم می رسن. اولی می گه: جات خالی دیروز رفتم شکار هفت تا خرگوش چهار تا آهو سه تا شیر شکار کردم. دومی میگه: همش همین؟ اولی می گه: بابا، آخه با یک تیر مگه بیشتر از اینم می شه؟ دومی میگه : تازه تفنگم داشتی؟
عشق یعنی شب نشینی با خدا / گفتگو با ناله اما بی صدا / عشق پرتاب گلی از سوی دوست / هرکجا باشد دلم همراه اوست



غضنفر به زنش میگه میخوام برای تعطیلات ببرمت دور دنیا زنش میگه : نه ! بریم یه جای دیگه



چهار تا لر میرن جهنم وقتی بر میگردن ازشون میپرسن چطور بود لرها هم میگن سخت بود اما خاموشش کردیم



همه چی آرومه /همه چی تأمینه /این چقدر خوبه که /قیمتا پایینه! همه چی آرومه /مسولا خوابیدن /شک نداری دیگه /تو به اوضاع من / همه چی آرومه /من چقدر خوشحالم /صد تومن تو جیبم /به خودم می بالم! /تو داری می میری /از چشات معلومه /من فقط بیکارم /همه چی آرومه /بگو این آرامش /تا ابد پابرجاست /بگو از یارانه /این تورم بی جاست
  سال نو مبارک   



§… همه می خواهند بروند بهشت اما هیچکس نمیخواهد بمیرد ... بهشت رفتن شهامت مردن می خواهد ... زرتشت  | 

بهتره ديگران از ما به خاطر انچه که هستيم متنفر باشند تا اينکه مارو به خاطر انچه که نيستيم دوست داشته باشند

akharin rosvaeie mahvare omid:zohre hamele shod

 خانمه ازشوهرش ميپرسه.عزيزم تو زن خوشگل دوست داري يا با شعور شوهره ميگه . هيچ كدوم عزيزم من تو رو دوست دارم




 اولین درخواست مردم قزوین از ماهواره امید : فیلم برداری از سوراخ لایه اوزون :




 به نیکبخت می گن چرا ادم نمی شی میگه خوشم از این قرتی بازی ها نمیاد

 

 حوا وقتي زن آدم شد پنج تا شانس آورد: مادر شوهر نداشت، خواهر شوهر نداشت، هوو نداشت، جاري نداشت، شوهرش آدم بو

  

 چهار چیز است که نمی توان آن ها باز گرداند : (1) سنگ پس از رها شدن (2) حرف پس از گفتن (3) موقعیت پس از پایان یافتن (4) زمان پس از گذشتن

 yadet miad shabi ke baraie avalin bar hamdigaro didim behem gofti ke tak setareie tooie asemoone eshghet manam yadete man ham ba shookhi asheghoone goftam hatta hamooni ke az hame por noor tare ?amma to kam noor tarin setara ro neshoonam dadi va gofti oon ke por noore hame behesh negah mikonan hame behesh nazar daran dust daran oono be dast biaran gofti setareii ke kam noore dide nemishe va faghat motealegh be mane kash oon shab ghabool nemikardam ke kam noor tarin setare basham nemidoonestam ke khode to ham ye roozi setareie kam noor ro nemibini va gomesh mikoni



Na anchenan ashegh bash ke hich chiz nabini, Na anghadr bebin ke hargez ashegh nashavi

یه بوس واست فرستادم باطعم لیموشیرین،زودبگیرش میترسم تلخ بشه



هر وقت پیشم نیستی دلم برات تنگ می شه... هر وقت هم که پیشم هستی دلم برات تنگ می شه...

ای مردشورتو ببرن که بود و نبودت یکیه


 اگر روزی دشمن پیدا کردی, بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی! اگر روزی تهدیدت کردند, بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی, بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند , بدان با تو بودن لیاقت می خواهد پیش از سحر تاریک است اما تاکنون نشده که افتاب طلوع نکند. به سحر اعتماد کنید! اگر آفتاب را به نظاره بنشيني، سايه را نتواني ديد. امروز نخستين روز آينده ي توست


يه روز وقتي به گل نيلوفر نگاه مي کردم ترس تموم وجودمو برداشت که شايد منم يه روزمثل گل نيلوفر تنها بشم. سريع از کنار مرداب دور شدم. حالا وقتي که ميبينم خودم مرداب شدم دنبال يه گل نيلوفر مي گردم که از تنهايي نميرم و حالا مي فهمم گل نيلوفر مغرور نيست اون خودشو وقف مرداب کرده



Chizi ke emroz dari, shayad arezoye dirozat va bozorgtarin khatereye fardayat bashad. pas, ghadrash ra bedan

To zendgi 2 nafar bash : yeki baraye khodet , yeki baraye digaran . baraye khodet zendgi kon , baraye digari zendgi bash


مردم لرستان براي همدردي با مردم غزه کودکان خود را به گلوله بستن


در پی ازدواج ديشب یوزارسیف فردا در بسیاری از مدارس دخترانه عزای عمومی اعلام شدشیو نظرات نظر بدهید


شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی هر لحظه به دام دگری پــا بستی گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم آیا تو چنان که می نمایی هستی

 



تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, | 6:51 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

 محتویات این مطلب جهت آشنایی افراد غیر ایرانی با کلمات و واژه های ایرانی بوده و فاقد هرگونه ارزش دیگری‌ست! باید عرض کنیم که ممکن است برخی لغات دارای شکل املایی یکسان در ایران قدیم بوده اما خب ورژن جدیدش دیگه معنی سابق رو نمی‌ده !

عذرخواهی: در ایران دمده شده و بجای آن از توجیه استفاده می‌شود.

بیمه‌ عمر: قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود.

شناسنامه یا کارت ملی: دفترچه و کارتی که یکی بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتش لازم است.

سریال: فیلمی‌ست چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد.

تلفن همراه: وسیله‌ای سه‌کاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن و نهایتا‍ عکس گرفتن است.

ایرانسل: خط تلفنی است جهت مزاحمت و سر به سر گذاشتن دوست و آشنا.

گرانی: کلمه‌یی است زاده‌ی توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است!

آثار باستانی: خرابه‌هایی که هرچه زودتر باید نابود شوند چون خیلی جا گرفته‌اند.

خودپرداز: دستگاهی‌ست که همیشه‌ی خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد و اگر صفی در کار نباشد 99.99 درصد خراب است.

اداره: محلی که شما بعد از تنش‌ها و جدل‌های منزل در آنجا استراحت می‌کنید.

مجرم: فردی که هیچ فرقی با سایر افراد ندارد و تنها تفاوتش در این است که توانسته‌اند او را دستگیر کنند.

تورم: عددی بی‌خود و چرت بوده که همچنان در ایران یک رقمی است!

گارانتی: یک اسم زیبا و خوش تلفظ است ولی در عمل مکافاتی بیش نیست.

تحقیق: کپی-پیست کردن مقالات اینترنتی.

مترو: سونای بخار متحرک!

شب امتحان: حکم بین دو نیمه در فوتبال ایران در زمان مربی‌گری مایلی‌کهن را دارد و فقط باید توکل کرد به خدا و دعا خواند.

دانشجو: دو طیف اند، یک طیف آخرش وزیر میشن بی برو برگرد ! طیف دیگه میدوند که قاطی فرار مغزها بشن، والا زندانی میشن چون همیشه معترضن.

بزرگراه: نوعی پیست رالی به همراه یادگیری آپ تو دیت‌ترین فحش‌های باناموسی و بدون آن!

رئیس: فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است.

شهرداری: گرفتن رشوه، داشتن صدها پروژه‌های نیمه‌تمام و نصب تابلوهای روزشماری جهت افتتاح.

از پذیرفتن خانم‌های بد حجاب معذوریم: تابلویی که در همه‌جا نصب شده، جهت کرکر خنده و عوض کردن روحیه‌ی مردم.

سطل آشغال: وسیله‌یی‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها.

مدرک تحصیلی: کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع، قیمتش فرق می‌کند و بدون پارتی در هیچ کجا به درد نمیخورد "مگر هنگام ا ز د و ا ج"

حراج: اصطلاحی‌ست که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده و با ماژیک قرمز روی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند.



تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, | 6:40 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جنایات اعراب درایران بدست عمر

به هر حال چون هزیمتیان به مدائن رسیدند اعراب نیز به مدائن رسیدند و بر در مدائن خیمه زدند.و مدت اقامتشان در آنجا به درازا کشید چندان که دوبار در آنجا خرمای تازه خوردند و دو بار شتر قربانی کردند.چون اقامت آنها در آنجا به درازا کشید در مدائن قحطی افتاد و کار مردم به خوردن گوشت سگ و گربه کشید.

تازیان به تیسفون آمدند و غارت و کشتن بسیار در پیش گرفتند.بدینگونه بود که مدائن با کاخهای شاهنشاهی و گنجها گرانبهای چهارصد ساله به دست تازیان افتاد و کسانی که نمک را از کافور نمی شناختند و توفیر بهای سیم و زر را نمی دانستند.از آن قصرهای اسرار آمیز جز ویرانی هیچ برجای ننهاد.

از مدائن جز شهری کوچک و بی اهمیت نماند.هر چند ایوان های آن سالها همچنان باقی است و وبرانه های آن از شکوه و عظمت ایام گذشته ی ایران می گوید و افسانه های دلنشین را می سراید.

 

 

در جنگ جولا غنیمت های بسیار به چنگ اعراب افتاد چندان که پیش از آن نیافته بودند و زنان و دختران بسیار نیز به اسرات گرفتند چندان که عمر از کثرت اسیران نگرانی در دل پدید آمد.کشتگان حولا را برخی بالغ بر صد هزار تن می نویسند.

در حمله به دهکده ی الیس هم مرز با قلمرو اعراب جاپان سالار دهکده راه را بر خالد ابن ولید بست جنگی سختی میان ایرانیان و اعراب در کنار رودی که بعدها به سبب همین جنگ به نام رود خون معروف گردید در گرفت.

در برابر مقاومت و سرسختی ایرانیان خالد نذر کرد چندان از ایرانی ها بکشم که خونشان بر رود روان گردد و چون پارسیان مغلوب شدند گروه گروه از اسیران را کنار رود می آوردند و کنار رود سر می بریدند و در آن آسیاب ها بود سه روز پیاپی با آب خون آلود گندم سپاه را که بالغ بر هجده هزار نفر بود آرد می کردند

کشتگان پارسیان در الیس بالغ بر هفتاد هزار نفر بودند

در جنگ نهاوند در سال 22 هجری ایرانیان مقاومت بسیار و اعراب خشونت بسیار نشان دادند.مقدسی می گوید دسته های ایرانی در آنجا چهارصد هزار تن بودند و از خود مقاومت بسیار نشان دادند و اعراب از ایشان چنان کشتند که خدا داند.

 

و از اموال و غنیمت ها چندین نصب اعراب گردید که در هیچ کتابی ذکر نشده است.

در فتح شوشتر مردم از آهن تیغ های تیز سه لبه ساخته بودند و در صحرا ریختند و اعراب متحیر گردیدند پس از فتحش شوشتر اعراب به قتل و غارت پرداختند و آنهایی را که از فرمان انها سر باز می زدند گردن زدند.

در فتح استخر مردم شهر قتل عام شدند و اعراب کشتاری بزرگ کردند.

رام هرمز نیز پس از جنگی سخت به تسخیر اعراب در آمد و سپاهیان اعراب بسیاری از مردم شهر را کشتند و زنان و کودکان بسیاری را برده ساختند و مال و كالا هاى بسیاری را بدست آوردند.

در حمله به سیستان مردم مقاومت زیاد و اعراب خشونت زیاد از خود نشان دادند بطوری که ربیع ابن زیاد سردار عرب برای کاستن از مقاومت مردم و ترساندن آنها دستور داد تا صدری بسازند از آن کشتگان یعنی اجساد کشتگان را روی هم انباشتند واز آن کشته ها تکیه گاه ها ساختند و ربیع این زیاد بر شد بروی آن نشست بدین ترتیب اعراب بر سیستان مسلط شدند و قرار شد هر سال هزار هزار درهم و هزار وصیف(پسر بچه)به اعراب مالیات دهند.

در حمله ی اعراب به ری مردم مقاومت بسیار کردند بطوری که مغیره سردار عرب یک چشم خود را از دست داد و چندان از آنها کشته شد که کشتگان را با نی شمارش کردند و غنیمتی که نصیب اعراب شد به اندازه ی مداین بود.

در حمله ی اعراب به آذربایجان و همدان و خراسان نیز مردم مقاومت بسیار از خود نشان دادند و بقول طبری در جنگ همدان چندان از پارسیان کشته شد که در شمار نبود

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اينا ارزش دارن ؟؟؟

مرگ به خودشون و پدرانشون ...



تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, | 5:13 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

 انان كه با افكاري پاك و فطرتي زيبا در قلب ديگران جاي دارند را هرگز هراسي از فراموشي نيست چرا كه جاودانند

 * * * * * *جملات کوروش بزرگ* * * * * *

 

فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و کسب افتخار ایران زمین مغلوب شده باشم

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

همیشه با هم یکدل و صمیمی بمانید تا اتحادتان موید و پایدار بماند

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

حرمت قانون را بر خود واجب شمارید و خصایل و سنن قدیمی را گرامی بدارید

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

هر برادری که از منافع برادر خود مانند نفع خویش حمایت کرد به کار خود سامان داده است

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

به احترام روح من که باقی و ناظر بر احوال شماست به انچه دستور میدهم عمل کنید

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند…

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ* * * * * *

 

آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد .

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید .

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر .

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.

 

* * * * * *جملات کوروش يزرگ * * * * * *

 

عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید .

 

* * * * * *جملات کوروش بزرگ * * * * * *

 

دشوارترین قدم، همان قدم اول است



تاريخ : چهار شنبه 12 اسفند 1391برچسب:جملاتى از كوروش بزرگ , جملاتي از كوروش بزرگ , كوروش بزرگ, | 11:4 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.
وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.
فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟"
هیزم شکن جواب داد: "نه"
فرشته دوباره...

به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
دوباره، هیزم شکن جواب داد: "نه".
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره.
فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب.
فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه "
هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی.و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره.



تاريخ : چهار شنبه 11 اسفند 1391برچسب:, | 11:14 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

عشق مثله يه ساعت شني مي مونه ، همزمان كه قلبت رو پر ميكنه عقلت رو خالي ميكنه.

هر احمقی می تواند چیزها را بزرگتر، پیچیده تر و خشن تر کند؛ برای حرکت در جهت عکس، به کمی نبوغ و مقدار زیادی جرات نیاز است.

دست خود را یک دقیقه روی اجاق داغ بگذارید، به نظرتان یک ساعت خواهد آمد. یک ساعت در کنار دختری زیبا بنشینید، به نظرتان یک دقیقه خواهد آمد؛ این یعنی "نسبیت.

«دانش چیز شگفت انگیزی است، مشروط بر آنکه کسی مجبور نباشد از راه آن امرار معاش کند.»آلبرت انیشتن
www.SMSOJOK.com

«دانش چیز شگفت انگیزی است، مشروط بر آنکه کسی مجبور نباشد از راه آن امرار معاش کند.»آلبرت انیشتن
www.SMSOJOK.com

«دانش چیز شگفت انگیزی است، مشروط بر آنکه کسی مجبور نباشد از راه آن امرار معاش کند.»آلبرت انیشتن
www.SMSOJOK.com
«دانش چیز شگفت انگیزی است، مشروط بر آنکه کسی مجبور نباشد از راه آن امرار معاش کند.»آلبرت انیشتن ارسال نظر 
www.SMSOJOK.com

همه ی افراد با استعداد هستند، اما اگر شما یک ماهی را بر اساس

تواناییش در بالا رفتن از درخت بسنجید

آن ماهی تمام عمرش را بر این باور خواهد گذارند که یک بی دست و پای احمق است !!!

 

در برابر یک قدرت متشکل و منظم،فقط یک قدرت متشکل و منظم تاب مقاومت دارد!


این دیگر چه معمایی است که هیچکس مرا درک نمیکند ولی همگان مرا می پذیرند!


 اگر واقعیات با نظریات هماهنگی ندارند، واقعیت‌ها را تغییر بده.
تا زمانی که حتی یک کودک ناخرسند روی زمین وجود دارد، هیچ کشف و پیشرفت جدی برای بشر وجود نخواهد داشت.

تخیل مهمتر از دانش است.علم محدود است اما تخیل دنیا را دربر می‌گیرد.


سعی نکن انسان موفقی باشی، بلکه سعی کن انسان ارزشمندی باشی.


سخت‌ترین کار در دنیا درک (فلسفه) مالیات بر درآمد است.

 

دوچیز بی‌پایان هستند: اول «منظومه شمسی»، دوم «نادانی بشر»، در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.

من نمیدانم انسان‌ها با چه اسلحه‌ای در جنگ جهانی سوم با یک‌دیگر خواهند جنگید، اما در جنگ جهانی چهارم، سلاح آنها سنگ و چوب و چماق خواهد بود.

گر كسي احساس كند كه هرگز در زندگي دچار اشتباه نشده، اين بدان معني است كه هرگز به دنبال چيزهاي تازه در زندگيش نبوده است.

زندگي مثل دوچرخه سواري مي مونه ... واسه حفظ تعادلت هميشه بايد در حركت باشي ... .

 اگر انسان‌ها در طول عمر خویش فعالیت مغزشان به اندازه یک میلیونیوم معده‌شان بود، اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت.

غذايي كه مردم را سالم نگه مي دارد آن نيست كه مي خورند، بلكه آن غذايي است كه خوب هضم مي كنند.

من هرگز به آينده فكر نمي كنم، چرا كه خودش به زودي خواهد آمد.


دانش چيز شگفت انگيزي است، مشروط بر آنكه كسي مجبور نباشد از راه آن امرار معاش كند.

 



تاريخ : چهار شنبه 11 اسفند 1391برچسب:, | 11:3 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

 1.بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بی‌وفاست. (حضرت علی علیه‌السلام)

 

۲. آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه‌ی انسان‌ها برابرند. (مارتین لوتر‌کینگ)

 

3. بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانو‌هایت زندگی کنی. (رودی)

 

۴. بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)

 

۵. عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)

 

۶. چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)

 

۷. به نتیجه رسیدن امور مهم، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد. (چاردینی)

 

۸. آنکه خود را به امور کوچک سرگرم می‌کند چه بسا که توانایی کارهای بزرگ را ندارد. (لاروشفوکو)

 

۹. اگر طالب زندگی سالم و بالندگی می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم. (اسکات پک)

 

۱۰. زندگی بسیار مسحور کننده است فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست. (دوما)

 

۱۱. دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است. (اسکات پک)

 

۱۲. عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. (اسکات پک)

 

۱۳. ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم می‌توانیم هدایت کنیم. (اسکات پک)

 

۱۴. جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)

 

۱۵. هنر، کلید فهم زندگی است. (اسکار وایله)

 

۱۶. تغییر دهندگان اثر گذار در جهان کسانی هستند که بر خلاف جریان شنا می‌کنند. (والترنیس)

 

۱۷. اگر زیبایی را آواز سر دهی، حتی در تنهایی بیابان، گوش شنوا خواهی یافت. (خلیل جبران)

 

۱۸. روند رشد، پیچیده و پر زحمت است و در درازای عمر ادامه دارد. (اسکات پک)

 

۱۹. در جستجوی نور باش، نور را می‌یابی. (آرنت)

 

۲۰. برای آنکه کاری امکان‌پذیر گردد دیدگان دیگری لازم است، دیدگانی نو. (یونک)

 

۲۱. شب آنگاه زیباست که نور را باور داشته باشیم. (دوروستان)

 

۲۲. آدمی ساخته‌ی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز می‌اندیشیده است. (مترلینگ)

 

۲۳. اگر دریچه های ادراک را شسته بودند، انسان همه‌ چیز را همان گونه که هست می‌دید: بی‌انتها. (بلیک)

 

۲۴. برده یک ارباب دارد اما جاه‌طلب به تعداد افرادی که به او کمک می‌کنند. (بردیر فرانسوی)

 

۲۵. هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است. (فرانکلین)

 

۲۶. نباید از خسته بودن خود شرمنده باشی بلکه فقط باید سعی کنی خسته آور نباشی. (هیلزهام)

 

۲۷. هر قدر به طبیعت نزدیک شوی، زندگانی شایسته تری را پیدا می‌کنی. (نیما یوشیج)

 

۲۸. اگر زمانی دراز به اعماق نگاه کنی آنگاه اعماق هم به درون تو نظر می‌اندازند. (نیچه)

 

۲۹. زیبائی در فرا رفتن از روزمره‌گی‌هاست. (ورنر هفته)

 

۳۰. برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد. (اشنباخ)

 

۳۱. تفکر در باب خوشبختی، عشق، آزادی، عدالت، خوبی و بدی، تفکر درباره‌ی پرسش‌هایی است که بنیاد هستی ما را دگرگون می‌کند. (ادگارمون)

 

۳۲. "عقلانیت باز" آن عقلانیتی است که فراموش نمی‌کند که "یکی" در "چند" است و "چند" در "یکی". (ادگارمون)

 

۳۳. آرامش، زن دل‌انگیزی است که در نزدیکی دانایی منزل دارد. (اپیکارموس)

 

۳۴. هیچ چیز در زیر خورشید زیباتر از بودن در زیر خورشید نیست. (باخ‌من)

 

۳۵. تنها آرامش و سکوت سرچشمه‌ی نیروی لایزال است. (داستایوفسکی)

 

36. خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که دنیاشان را برای دینشان میفروشند نه دینشان را برای دنیاشان. (دکتر علی شریعتی)

 

۳۷. علت هر شکستی، عمل کردن بدون فکر است. (الکس‌مکنزی)

 

۳۸. من تنها یک چیز می‌دانم و آن اینکه هیچ نمی‌دانم. (سقراط)

 

۳۹. دانستن کافی نیست، باید به دانسته ی خود عمل کنید. (ناپلئون هیل)

 

۴۰. تمام محبتت را به پای دوستت بریز نه تمام اعتمادت را. (حضرت علی علیه‌السلام)

 

۴۱. خداوند، روی خطوط کج و معوج، راست و مستقیم می‌نویسد. (برزیلی)

 

۴۲. تکامل و حرکت، مبنا و پیش فرض کل وجود است. (انگلس)

 

۴۳. كسی كه دارای عزمی راسخ است، جهان را مطابق میل خویش عوض می كند. (گوته)

 

۴۴. بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم. (جانسون)

 

۴۵. اگر می‌بینی کسی به روی تو لبخند نمی‌زند علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو کن. (دیل کارنگی)

 

۴۶. شیرینی یکبار پیروزی به تلخی صد بار شکست می‌ارزد. (سقراط)

 

47. قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود (پونگ)

 

۴۸. ضعیف‌الاراده کسی است که با هر شکستی بینش او نیز عوض شود. (ادگار‌ آلن‌پو)

 

۴9. لحظه ای که به کمال رسیدم و منور شدم، تمام هستی کامل و منور شد. (بودا)

 

۵۰. انسان باید از هر حیث چه ظاهر و چه باطن، زیبا و آراسته باشد. (آنتوان چخوف)

 

۵۱. برای اداره كردن خویش، از سرت استفاده كن و برای اداره كردن دیگران، از قلبت. (دالایی لاما)

 

۵۲. تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید. پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند. (گراهام بل)

 

53. اگر جانت در خطر بود بجای پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاری خویش آگاه سازی. (ارد بزرگ)

 

54. اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت. (موریس مترلینگ)

 

55. ما ندرتاً دربارۀ آنچه که داریم فکر می کنیم، درحالیکه پیوسته در اندیشۀ چیزهایی هستیم که نداریم. (شوپنهاور)

 

56. آنكه می تواند، انجام می دهد، آنكه نمی تواند انتقاد می كند. (جرج برنارد شاو)

 

57. لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم؛ غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند. (دکتر علی شریعتی)

 

58. بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى شود كه از میان ما رفته باشند. (امرسون)

 

59. از دیروز بیاموز. برای امروز زندگی کن و امید به فردا داشته باش. (آلبرت انیشتن)

 

60. پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی. (مهاتما گاندی)



تاريخ : چهار شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, | 10:58 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

 ترجمه متن کورش بزرگ شاهرخ رزمجو و اروینگ فینكل است كه در موزه بریتانیا انجام گرفته است. 

۱) آن هنگام كه ......{مردو]ك، پادشاه همه آسمان‌ها و زمین، كسی كه ........،] ... كه با ... یش {سرزمین‌های دشمنانش(؟) را لگدكوب می‌كند} 

۲) [...................] {با دانایی گسترده، - كسی كه} گوشه‌های جهان {را زیر نظر دارد}، 

۳) [..............................] ... فرزند ارشد [او]، فرومایه‌ای (=بِلشَزَر) به سروری سرزمینش گمارده شد. 

۴) -[...................................... اما او [فرمانروایی؟ سا]ختگی بر آنان قرار داد، 

۵) نمونه‌ای ساختگی از اِسگیل سا[خت و] ................ برای (شهر) اور و دیگر جایگاه‌های مقدس [فرستاد؟] 

۶) آیین‌هایی كه شایسته آنان (خدیان/ پرستشگاه‌ها) نبود. پیشكشی[هایی ناپاك] ................. گستاخانه [...] هر روز یاوه‌سرایی می‌كرد و [اها]نت‌آمیز 

۷) (او) پیشكشی‌های روزانه را بازداشت. او در [آیین‌ها دست برد و] .................. درون پرستشگاه‌ها برقرار [كرد]. در اندیشه‌اش به ترس از مردوك- شاه خدایان- پایان داد. 

۸) هر روز به شهرش (= شهر مردوك) بدی روا می‌داشت. ................. همه مردما[نش را ..........](= مردمان مردوك)را با یوغی رها نشدنی به نابودی كشاند. 

۹) انلیل خدایان (= مردوك)، از شِكوِه ایشان بسیار خشمگین شد، و .................. قلمرو آنان. خدایانی كه درون آنها می‌زیستند محراب‌هایشان را رها كردند. 

۱۰) خشمگین از اینكه او (-نبونئید) (آنان را) (=خدایان غیربابلی) به شوانَه (=بابِل) وارد كرده بود. [دلِ] مردوكِ بلند[پایه، انلیلِ خدایان] به رحم آمد ....... (او) بر همه زیستگاه‌هایی كه جایگاه‌های مقدسشان ویران گشته بود. 

۱۱) و مردم سرزمین سومر و اكد كه همچون كالبد مردگان شده بودند، اندیشه كرد (و) بر آنان رحم آورد. او همه سرزمین‌ها را جست‌ و بررسی كرد، 

۱۲) شاهی دادگر را جست‌وجو كرد كه دلخواهش باشد. او كوروش، شاه (شهر) انشان را به دستانش گرفت، و او را به نام خواند، (و) شهریاری او بر همگان را به آوای بلند اعلام كرد. 

۱۳) او (=مردوك) سرزمین گوتی (و) همه سپاهیان مادی را در برابر پاهای او (=كوروش) به كرنش درآورد و همه مردمان سرسیاه (=عامه مردم) را كه (مردوك) به دستان او (=كوروش) سپرده بود، 

۱۴) به دادگری و راستی شبانی كرد. مردوك، سرور بزرگ، كه پرورنده مردمانش است، به كارهای نیك او (=كوروش) و دل راستینش به شادی نگریست 

۱۵) (و) او را فرمان داد تا به‌سوی شهرش (=شهر مردوك)، بابِل، برود. او را واداشت (تا) راه تینتیر (=بابِل) را در پیش گیرد، و، همچون دوست و همراهی در كنارش گام برداشت. 

۱۶) سپاهیان گسترده‌اش كه شمارشان همچون آب یك رودخانه شمردنی نبود، پوشیده در جنگ‌افزارها در كنارش روان بودند. 

۱۷) (مردوك) او را بدون جنگ و نبرد به درون شوانه (=بابل) وارد كرد. او شهرش، بابِل را از سختی رهانید. او (=مردوك) نبونئید، شاهی را كه از او نمی‌هراسید، در دستش (=دست كوروش) نهاد. 

۱۸) همه مردم تینتیر (=بابِل)، تمامی سرزمین‌های سومر و اكد، بزرگان و فرمانداران در برابرش كرنش كردند (و) بر پاهایش بوسه زدند، از پادشاهی او شادمان گشتند (و) چهره‌هایشان درخشان شد. 

۱۹) (مردوك) سروری كه با یاری‌اش به مردگان زندگی بخشید (و) آنكه همه را از سختی و دشواری رهانید، آنان او را به شادی ستایش كردند و نامش را ستودند. 

۲۰) منم كوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابِل، شاه سومر و اَكد، شاه چهار گوشه جهان. 

۲۱) پسر كمبوجیه، شاه بزرگ، شاه شهر انشان، نوه كوروش، شاه بزرگ، شا[ه شهر] انشان، از نسل چَیش پیش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان. 

۲۲) دودمان جاودانه پادشاهی كه (خدایان) بِل و نَبو فرمانروایش را دوست دارند (و) پادشاهی او را با دلی شاد یاد می‌كنند. آنگاه كه با آشتی به در [ون] بابل آمدم. 

۲۳) جایگاه سروری (خود) را با جشن و شادمانی در كاخ شاهی برپا كردم. مردوك، سرور بزرگ، قلب گشاده كسی كه بابِل را دوست دارد، [همچون سرنو]شتم به من [بخشید] (و) من هر روز ترسنده در پی نیایش او بودم. 

۲۴) سپاهیان گسترده‌ام با آرامش درون بابِل گام برمی‌داشتند. نگذاشتم كسی در همه [سومر و] اَكد هراس‌آفرین باشد. 

۲۵) در پی امنیت شهر بابِل و همه جایگاه‌های مقدسش بودم. برای مردم بابِل ----- كه برخلاف خوا[ست خدایان] یوغی بر آنان نهاده بود كه شایسته‌شان نبود، 

۲۶) خستگی‌هایشان را تسكین دادم (و) از بندها (؟) رهایشان كردم. مردوك، سرور بزرگ، از رفتار [نیك من] شادمان گشت (و) 

۲۷) به من كوروش، شاهی كه از او می‌ترسد و كمبوجیه پسر تنی[ام و به] همه سپاهیانم، 

۲۸) بركتی نیكو ارزانی داشت. بگذار ما با شادی در برابرش باشیم، در آرامش. به [فرمان] والایش، همه شاهانی كه بر تخت نشسته‌اند، 

۲۹) از هر گوشه (جهان)، از دریای بالا تا دریای پایین، آنان كه در سرزمین‌های دوردست می‌زیند (و) همه شاهان سرزمین اَمورو كه در چادرها زندگی می‌كنند، همه آنان، 

۳۰) باج سنگینشان را به شوانه (بابِل) آوردند و بر پاهایم بوسه زدند. از [شوانه= بابل] تا شهر آشور و شوش،

۳۱) اَكد، سرزمین اِشنونَه، زَمبَن، شهر مِتورنو، دِر، تا مرز گوتی، جا[یگاه‌های مقدس آن‌سو]ی دجله كه از دیرباز محراب‌هایشان ویران شده بود، 

۳۲) خدایانی را كه درون آنها ساكن بودند، به جایگاه‌هایشان بازگرداندم و (آنان را) در جایگاه ابدی خودشان نهادم. همه مردمان آنان (=آن خدایان) را گِرد آوردم و به سكونتگاه‌هایشان بازگرداندم و 

۳۳) خدایانِ سرزمین سومر و اكد را كه نبونئید- در میان خشم سرور خدایان- به شوانَه (=بابِل) آورده بود، به فرمان مردوك، سرور بزرگ، به سلامت 

۳۴) به جایگاهشان بازگرداندم، جایگاهی كه دلشادشان می‌سازد. باشد تا خدایانی كه به درون نیایشگاه‌هایشان بازگرداندم، 

۳۵) هر روز در برابر بِل و نَبو، روزگاری دراز (=عمری طولانی) برایم خواستار شوند (و) كارهای نیكم را یادآور شوند و به مردوك، سرورم چنین بگویند كه «كوروش، شاهی كه از تو می‌ترسد و كمبوجیه پسرش 

۳۶) ... بگذار آن {سهمیه‌رسان نیایشگاه‌هایمان باشند، تا روزگاران دراز(؟)... و} باشد كه مردمان بابِل [شاهیِ] او را بستایند». من همه سرزمین‌ها را در صلح قرار دادم. 

۳۷) ............. [غا]ز، دو مرغابی، ده كبوتر، بیشتر از [پیشكشی پیشینِ] غاز و مرغابی و كبوتری كه ....... 

۳۸) ... [روزا]نه افزودم. ........ در پی استوار كردن باروی دیوار ایمگور- اِنلیل، دیوار بزرگ بابل برآمدم، 

۳۹) ... دیواری از آجر پخته، بر كناره خندقی كه شاه پیشین ساخته بود، ولی ساختش را به پایان [نَبرده بود] ... كار آن را [من... به پایان بردم.] 

۴۰) ... كه [شهر را از بیرون در بر نگرفته بود]، كه هیچ شاهی پیش از من (با) كارگران به بیگاری [گرفته شده سرزمینش در] شوانه (=بابِل) نساخته بود. 

۴۱) ... (آن را) [با قیر] و آجر پخته از نو برپا كردم و [ساختش را به پایان رساندم]. 

۴۲) ... [دروازه‌های بزرگ از چوب سدر] با روكش مفرغین. من همه آن درها را با آستانه[ها و قطعات مسی] كار گذاردم. 

۴۳) ... [... كتیبه‌ای از] آشوربانی پال، شاهی پیش از من، [(روی آن) نو]شته شده بود، [درون آن دید]م. 

۴۴) [.......] {او... مردوك، سرور بزرگ، آفریننده (؟)} [...................................] 

۴۵) [...........................] {... من... همچون هدیه‌ای [پیشكش كردم]}...... [(برای) خشنودی‌ات} تا به جا]ودان. {[نوشته و] تطبیق [بر بنیادِ لوحه]...]؛ (این) كتیبه قیشتی- مردوك، پسر...} 

راهنمای متن: 
* نقطه‌گذاری‌ها نشان دهنده شكستگی یا آسیب‌دیدگی متن هستند. 
** نوشته‌های درون [] به معنی بخش‌های شكسته و یا بازسازی شده است. 
*** نشانه ؟ برای احتمال‌ها به كار رفته است. 
**** ترجمه بخش‌های درون {} از روی متن دو قطعه نویافته، انجام شده است. 

راهنمای نام‌ها: 
انلیل خدایان: لقبی برای مردوك. 
ایمگور- انلیل (Imgur-Enlil): نام دیوار درونی شهر بابل. 
بِل (Bel): نام دیگر خدای مردوك، به معنی «سرور». 
تینتیر (Tintir): نام بخشی از شمال شهر بابِل و یكی از نام‌هایی كه برای بابِل به كار برده می‌شد. 
سرسیاه (Black- headed people): اصطلاحی رایج در زبان اكدی كه مردم میانرودان برای نامیدن خود به كار می‌بردند و منظور از آن اشاره به عوام و مردم عادی بوده است. 
شوانه (Shuanna): نام بخشی از جنوب شهر بابِل كه برای نامیدن بابِل نیز به كار می‌رفت. 
گوتی (Guti): نام مردم ساكن در منطقه میان زاگرس تا دجله. در این دوره، این نام به طور مشخص برای نامیدن اقوام ایرانی مانند مادها و هم‌پیمانان آنان به كار می‌برده می‌شد. 
مردوك (Marduk): نام خدای بزرگ بابل. 
نَبو (Nabu): نام خدای بابلی كتابت و پسر مردوك و سرَپَنیتو.

 

اگر واقعا ايروني هستي الان بايد گريه كني ...



تاريخ : چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, | 5:15 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |
صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 29 صفحه بعد
  • فال روزانه
  • آریس پیکس